امام خمینی(رحمت اللّه علیه) می فرمایند:
برداشتهایی که از انتظار فرج شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم
ده راه اصلی موفقیت وآرامش در زندگی
در دنیای پراضطراب امروز آرامش وراحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند اما برای رسیدن به آن تنها آرزو کافی نیست بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیکهای روانی شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش ونگرانی آرامش و نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد.
بویِ گلهای شب بو و مریم و رازقی را در حیاتِ خانه ام احساس می کنم که در شبها عطری رویایی در هوا می پراکند. حوضِ آبیِ کنار سکوی خانه ام با ماهی قرمز و سفید و سیاه که در آبِ زلال موج می زنند و رقصِ عاشقانه سَرمی دهند، مشغول کرده و در هر بهار درختِ نارنجِ معطر و پر از غنچه های بهارِ وسط حیاتم، مرا به یادِ تمام گذشته ام می اندازد و مهمتر از همه سبزیِ تویِ گلباغچه ی کوچکم و فرش کنار گلباغچه و سماور زغالی زیبا و ان نان و پنیر و چای تازه و قندپهلو که زیبایی خاصی داشت را فراموش نکرده ام
چهارده ساله بود که شنید یک سیرک مصری آمده اهواز. مسئول سیرک آدم فاسدی بود. فقط برای خنداندن اهوازی ها نیامده بود. حسین همراه چند تا از دوستانش، چادر سیرک را آتش زدند و فرار کردند.
دو سال بعد، مسیر دسته های سینه زنی عاشورا، میدانی بود که مجسمه شاه در آن نصب شده بود. حسین دلش نمی خواست دور شاه بگردد. مسیر را عوض کرد و بعد از آن، همه هیئت ها پشت سر هم مسیر حرکت خود را تغییر دادند. پلیس عصبانی شده بود و دنبال عامل می گشت. با همکاری ساواک، سرنخ ها رسید به حسین. در مدرسه دستگیرش کردند. برای بازجویی، می خواستند خانه حسین را هم بگردند. ریختند توی خانه. حسین فریاد زد: «ما روی این فرش ها نماز می خوانیم، کفش هایتان را دربیاورید.» مأمور ساواک خشکش زده بود.
امام عشق در نمایشی با شکوه برای اتمام حجت به طول تاریخ بشریت در هنگامه خونین جنگ، قامت به نماز بست، و نماز محبوب شهیدان راه حق است، که در انتهای راهی صعب پس از سالها تحمل رنج و درد به سکون و تأنی لقاءالله نایل میگردند. سنگرهای محقر جبهه به چلچراغ نماز آذین و به شمیم دعا معطر بود و شهدا آخرین منزل سلوک را با تأسی به امام حسین علیهالسلام طی کردند.
شهید: رضا امینی
تولد:1351 زابل
شهادت: 1367 شلمچه
سروان شهید: حسینعلی تاجگی
تاریخ تولد: 1338
محل تولد: روستای ارباب از توابع زابل
میزان تحصیلات: سیکل
شغل: نظامی (درجهدار)
تاریخ شهادت: 28 فروردین ماه 1367
محل شهادت: فاو (عراق)
سه دستهاند که نزد خدا شفاعت میکنند و قبول میشود پیامبران، علما و شهدا
پیامبر اکرم (ص)
شهید حمید کیخازاده
فرزند کویر بود و آئینهدار آفتاب، مثل همه فرزندان این دیار که در طریق عاشقی از کوچه باغهای ولایت زهرایی میگذرند او نیز در 13 بهمن 1367 در خانوادهای دلباخته ولایت و مذهب در زاهدان ولادت یافت و نام زیبای حمید را از پدر رونما گرفت دوران ابتدایی را در دبستان شهید صدوقی و آنگاه دبستان امام جواد گذراند. در مدرسه راهنمایی شهید رجائی، برگ و بار نوجوانی گرفت و سپس در دبیرستان شهید باهنر زاهدان به تحصیل پرداخت و از اعضای فعال بسیج دبیرستان شد. سومین فرزند کانون گرم و مهرورز خانوادهاش بود، و بسیار با نشاط و شاداب. فضای خانواده او را نیز خونگرم و مهربان و عاشق اهل بیت بار آورده بود. ایام محرم، عاشورایی میشد. دلش را در هیأت شیفتگان جا میگذاشت و به عشق مولایش حسینبن علی به عزاداری و سینهزنی میپرداخت.