شهید ابراهیم دولتی مقدم
شهید ابراهیم دولتی مقدم
تاریخ تولد :1344 نام پدر :
تاریخ شهادت : 1365 محل تولد :سیستانوبلوچستان /زابل
طول مدت حیات :21 محل شهادت :
مزار شهید :
مجموع خاطرات شهید ابراهیم دولتی مقدم
یک روز قبل از عملیات در جنگل (مقر گردان) ایستاده بودیم ابراهیم به من گفت:« عکسهای فائزه دخترم را دیدهای؟» گفتم:«خیر»، سپس عکسها را آورد و نشانم داد و گفت:«دلم خیلی برایش تنگ شده و علتش را نمی دانم. گفتم:«بروید مرخصی.» جواب داد :«نه بعد از شرکت در عملیات میروم، بعد از این جریان ما به طرف خط حرکت کردیم. چون من جیب خشاب نداشتم او اظهار داشت من یک جیب خشاب اضافه دارم به اتفاق رفتیم و دو جیب خشاب آورد که طرف چپ یکی خونآلود بود و گفت:« این که خونآلود است مال من». بعد از عملیات و شهادت آن عزیز دیدم که بدن مطهر وی از همان قسمت غرق خون است.
کتاب کبوتران بهشتی
—————————————————————————————————-
عموابراهیم مرد بسیار بزرگی بود با اینکه سالها از شهادت ایشون می گذره ولی هنوز که هنوزه تو صحبتهای خانوادگی حرفش هست بسیار مومن بود فردی که نماز شبش رو ترک نمی کرد حرف کسی رو نمی زد ( غیبت نمی کرد ) تا اونجایی که می تونست به دیگران کمک می کرد. یادمه خواهرم تو درس یه کم ضعیف بود مامانم عصبانی می شد سرش داد می زد ولی عموم به مامانم یه درسی داد به صورت غیر مستقیم که اگه اینجوری با بچه کار کنی بهتر یاد می گیره ( با روشی که یادم نمیاد به مامانم تلویحی فهموند)
یادم میاد زمان جنگ وقتی میومد خونمون ( اون موقع خاموشی برق زیاد بود ) چراغ گردسوزی روشن می کردیم و صحبت می کرد با پدر و مادرم در مورد موضوعات مختلف.
زهرا دولتی مقدم
- ۹۴/۱۱/۲۱